اشعار ولادت حضرت علی اکبر(ع) – احمد شاکری
برهم زدی بساط دل بی قرارها
خورشید و ماه مات در این بوسه زارها
هستند دور چشم تو امشب نگارها
یعنی تمام حضرت ختمی تبارها
عالم فدای این همه پروانه وارها
لیلی شدی و هر دل دیوانه سوخته
ایل و تبار این همه پروانه سوخته
از چشم مست توست که پیمانه سوخته
انگار سالهاست که میخانه سوخته
ساقی تویی به این همه چشم انتظارها
دستی بکش كه باز دلم مبتلا شود
تا این غبار پشت درت کیمیا شود
یک جور بین این همه پروانه جا شود
ارباب زاده نوکرتان رو به را شود
امشب نگاه کن به دل ما ندارها
خورشید وار در دل اين شب در آمده
دیدند اهل خانه که پیغمبر آمده
یا مرتضاست با مثلی دیگر آمده
جبریل تا که فرش شود با سر آمده
آیینه ی همند تمام نگارها
مبهوت کرده غرق تماشا حسین را
کج کرده است قبله ی حتی حسین را
لب باز کن تو ای همه ی دنیا حسین را
تا بشنویم جمله ی بابا حسین را
ای قبله گاه این همه شب زنده دارها
اصلا نه لازم است سپر در بیاورد
هنگام جنگ تیغ ظفر در بیاورد
تیر نگه بس است جگر در بیاورد
از دشمنان خویش پدر در بیاورد
مبهوت مانده اند در این تار و مارها
در بندگی مرام تو فصل الخطاب شد
نام تو آمده به میان فتح باب شد
حتی غبار کوی شما آفتاب شد
نوکر رسید بر درت عالیجناب شد
سر مي دهيم پاي قدوم تو بارها
احمد شاکری
******************
اشعار ولادت حضرت علی اکبر(ع) – سعید نسیمی
ما را سرشته است گرفتارمان کند
خلق از اضافهء گِل دلدارمان کند
از خاک کربلا و نم اشک فاطمه
خلقت شدیم تا که علی وارمان کند
با یک نگاه، حضرت ارباب زاده ای
ما را خرید تا که اشعار ضربت خوردن حضرت امیر(ع)...
ادامه مطلبما را در سایت اشعار ضربت خوردن حضرت امیر(ع) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sebteyn بازدید : 71 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 4:58